🌞خــــؤرشــــــیـــــدِ مــــــن 🌞

اتاقکِ ذهن خیالی ام
🌞خــــؤرشــــــیـــــدِ مــــــن 🌞

حـــرفـــــایــــــ ڪـــــه
از دل💔 تـــــــراؤشــــ مــــی ڪنـــــد
تـــــــا از مــــــنـــــطــــق!

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

۱۳
خرداد

پارت اول

دیروز رفتم مغازه فرهنگی کتاب و لوازم التحریر.اینجور فضاها رو خیلی دوست دارم. حاضرم ساعت ها از وقتمو تو اونجا باشم و قدم بزنم. قسمت کتاب ها، لوازم التحریر، روان نویس های رنگارنگ ، سررسید های طرح دار، مجسمه های دکوری و خیلی چیزهایی دیگه که منو به ذوق میاره. خلاصه دیروزم غرق دنیای فانتزی ها شده بودم که چشمم خورد به یه دفترچه یادداشت صورتی با طرح آنه شرلی! آه آنه ی عزیزم ! دوست خیالی دوران کودکیم! عصرهای روزای تعطیل کارتونت رو تماشا میکردم. دنیای کودکیم را به تو مدیونم آنه شرلی عزیز. تمام این دیالوگا تو ذهنم تکرار میشد و من ذوق زده به اون دفترچه خیره شده بودم. یکم که گذشت تصمیم گرفتم برش دارم.تقریبا چشام از دیدنش ستاره ای شده بود که  یدفعه یه دختربچه اومد جلوم ایستاد و به دفترچه تو دستم اشاره کرد و با صدای تقریبا بلندی گفت مامان من ازینا میخوااام. یهو خشکم زد.مادر و پدرش سر رسیدن و با تعجب به من و دفترچه تو دستم نگاه میکردن. یهو به خودم اومدم و خجالت کشیدم که انتخابم با انتخاب یه دختربچه پنج ساله یکی شده. دختربچه که تخس بودن از چهره ش میبارید میون اون همه دفترچه تو قفسه فقط به دفترچه من نگاه میکرد و انتظار داشت بهش بدمش.مادرش گفت:دخترم از بقیه دفترچه ها بردار این ماله خاله ست. برای اینکه بیشتر از این ضایع نشم گقتم: نه اشکالی نداره. رو به دختر کوچولو گفتم:عزیزم بگیرش مال تو. بعدش بی سر و صدا از اونجا دور شدم.پیش خودم فکر می کردم که چرا من انقدر از دیدن این چیزای صورتی و جیگیل بیگیل ذوق میکنم هنوز! نکنه از سنم گذشته!؟

پارت دو

اول بگم تمام چیزایی که میخوام بنویسم طبق تجربه شخصی خودمه و رو حساب موضوع اثبات شده یا علمی نذارید.نمیدونم تا چه حد درسته ولی خیلی عجیبه که اغلب پسرایی که میشناسمشون یه عشق نافرجامی از دوران نوجوانی یا اوایل جوانی شون دارند که هیچ وقت تاکید میکنم" هیچ وقت" و تحت "هیچ شرایطی" اون فرد و تجربه رو فراموش نمی کنند. حتی اگر ازدواج کنند و درگیر یه رابطه عاشقانه دیگه ای بشن باز همه چیز رو با اون تجربه عشق اول مقایسه می کنند. هر چقدر هم اون عشق ناپخته باشه و به قول خودشون مربوط به دوران جاهلیتشون باشه بازم بهش فکر می کنند.چیزی که حس می کنم در مورد دخترا کمتر صادق باشه. کمتر دختری رو دیدم که وقتی وارد رابطه جدید میشه هنوز به عشق گذشته  و قدیمیش  فکر کنه و همه مردای زندگی رو با اون فرد اول مقایسه کنه. به راستی دلیل این حافظه قوی یا شاید وفاداری ماندگار آقایون به عشق اول چی میتونه باشه؟ اگر پایان نامه ام رو از اول مینوشتم حتما روی این موضوع کار میکردم.حالا جدای از ریشه ی این موضوع، خانوما سعی کنید عشق اول یه مرد باشید وگرنه باید با یک رقیب خیالی تو ذهن پارتنرتون رقابت داشته باشید. رقیبی که اثرش رو تو زندگی مرد زندگیتون گذاشته هر چند به صورت ناخودآگاه. واقعا عشق اول یه مرد بودن میتونه خیلی جذاب باشه.

بگذریم :)

  • мαѕoυмeн