🌞خــــؤرشــــــیـــــدِ مــــــن 🌞

اتاقکِ ذهن خیالی ام
🌞خــــؤرشــــــیـــــدِ مــــــن 🌞

حـــرفـــــایــــــ ڪـــــه
از دل💔 تـــــــراؤشــــ مــــی ڪنـــــد
تـــــــا از مــــــنـــــطــــق!

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتشارات شهید ابراهیم هادی» ثبت شده است

۰۷
آذر

سلام 

براتون بگم از روزی که برای موضوع یکی از درس هام ( مواجه با کیس های مختلف و ... )  مدتی بود وارد یکی ازین سایت های چت می شدم .

چتروم شلوغی بود .حدود 200 نفر کاربر آنلاین داشت . دختر و پسرهایی که با هم در مورد موضوعات شیرین اقتصادی سیاسی و اجتماعی صحبت می کردند .

( قطعا تو چت هاشون مسائل دیگر اصلا محوریت نداشت  :)) 

با نام کاربری فرشته وارد شدم.

چشم تون روز بد نبینه سیل پیام های محبت آمیز از مردان و پسران سرزمینم روانه خصوصی بنده شد.

_سلام

_های چطوری

_سلام خانم زیبا 

_فرشته زیبا که می گن شما بودید ؟

تو آسمونا دنبالت میگشتم اینجا بلاخره پیدات کردم :D

_بانو مایلید با هم گپی داشته باشیم ؟

_ سلام متاهلم از آلمان و شما ؟

و ...

و خیلی پیامایی که از گفتنش معذورم .از اومدنم واقعا پشیمون شده بودم . میدونستم اوضاع چت روما خرابه ولی نه تا این حد !تمام پنجره های گفت و گو را بستم. کمی گذشت . تا اینکه یکی به اسم ارتش پنهان پیام داد . بی مقدمه ازم پرسید:

_سلام بزرگوار اهل کتاب خوندن هستید ؟ 

تو دلم خندیدم بعد اون همه پیام مورد دار این دیگه چجورشه .نکنه بحث کتاب و کتابخونی یه روش جدید برای جواب گرفتن از طرفه !

( ازون جایی که خیلی علاقه دارم با ادم های مختلف حرف بزنم با فضای فکری شون آشنا بشم )

جوابش رو دادم

+بله

منتظر شدم ببینم تو قدم بعدی چی میخواد بگه 

_ حتما به کتاب خوندن هم علاقه مند هستید ؟

+ بله

_ حتما میدونید وقت تلف کردن تو این چت روما هیچ سودی برای زندگی شما نداره .چرا به جای اومدن به اینجا کتاب جدیدی رو شروع نمی کنید ؟

+ بله . درست میگید 

_مایلیدکتاب جدیدی رو بهتون معرفی کنم ؟

+بله حتما 

( خندم گرفته بود که جز بله چیزی نمی گفتم )

_ سه در قیامت 

+ بله ؟

_ اسم کتاب هستش . لینک دانلودش رو براتون بذارم ؟

+ بله 

_بفرمایید . من بخاطر دلایل شخصی خودمو موظف میدونم این لینک رو جاهایی که میدونم نیاز هست پخش کنم. لطفا بدون قضاوت یک بار از اول تا آخر بخونید . امیدوارم مفید واقع بشه . خدانگهدار !

+ کجا ؟ این چه نوع کتابی هست ؟ چرا لینک دانلود فرستادید ؟

و جوابی دریافت نکردم.

طبق تجاربی که طی چند روز گذشته ازین فضا دیده بودم حرفای اون آقا رو زیاد جدی نگرفتم .  .لینکی را که گذاشته بود را هم از ترس اینکه نکنه سرکاری باشه یا عکس ناجور و مطلب نامناسبی باشد باز نکردم.مدتی گذشت . اینکه دیگه ازون فرد پیامی دریافت نکردم برام جالب بود . متوجه شدم بعد از ارسال لینک از چت روم خارج شده .

به سرم زد لینک رو باز کنم .

فایل پی دی اف رو دانلود کردم. نوشته بود :

سه دقیقه در قیامت ...گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی !

بله انگار قضیه کتاب جدی بود.ولی با خودم گفتم شاید ازین گروه های فرقه ای هستند برای تبلیغ فرقه شون و جذب افراد کتابشون رو به مردم می فرستند و ..فایل را بستم و به درس ام رسیدم.

شب بود حدودا ساعت دوازده شب و خوابم نمی آمد .

گوشی را دست گرفتم کمی این سایت اون سایت چرخیدم .

که یهو ماجرای چت روم و اون فرد و پی دی اف کتاب به ذهنم اومد .به سرم زد ضرری که نداره در حد پنج دقیقه از اون رو می خونم فوقش چرت و پرت بود پاکش می کنم.

خلاصه شروع کردم به خوندن . عنوان رو دوباره دیدم. سه دقیقه در قیامت .یادم اومد چقدر جالب اون فرد هم حدودا سه دقیقه با من صحبت کرد و رفت و دیگر جوابم رو نداد!

راجب اینکه تو کتاب چی نوشته بود نمی گم ولی ازین براتون بگم که هر چی می گذشت بیشتر من رو جذب می کرد . به خودم اومدم دیدم دو نصف شب شده . 

حسابی تحت تاثیر کتاب و حال و هواش قرار گرفتم.

زندگی پس مرگ / جناب عزرائیل / برزخ / حسابرسی و...

این چیزاهایی بود که زیاد در موردشون اطلاعات نداشتم و در حد کتاب های دینی دبیرستان میدونستم .

خلاصه ترس وجودم رو گرفته بود .ترجیح دادم بقیه ش را بعدا با آرامش بخونم.کتاب رو گذاشتم کنار و خوابیدم .

در عالم خواب دیدم که در شرایطی معلق بین زمین و آسمان قرار گرفتم  . 

اطرافمو رو که نگاه می کردم انتهایی نمی دیدم .تا چشم کار می کرد گستردگی آسمان و زمین رو میدیدم .خیلی ترسیده بودم . انگار قرار بود واقعه ی بزرگی رخ بده که من از اتفاق افتادنش دلهره داشتم.یکدفعه کمی اون طرف تر مادر و برادرم رو دیدم . از دیدنشون خوشحال شدم .فریاد زدم و صدایشان کردم . ولی آن ها به من توجهی نداشتن . انگار صدایم به آنها نمی رسید.خیلی تعجب کرده بودم .نمیدونستم کجا هستم و قراره چه اتفاقی بیفته و چرا کسی جوابم رو نمی ده .ناخود آگاه با خدا حرف زدم . ازش خواستم فرصتی بده تا دوباره برگردم به زندگیم و ...

تا اینکه یهو از خواب پریدم .

وحشت تمام وجودم رو گرفته بود و گلوم خشک شده بود.

اتاقم تاریک بود.

تند تند نفس می کشیدم .

صدای اذان صبح بلند شد.با شنیدن صدای اذان آرامش عجیبی وجودم را فراگرفت.

همون لحظه بلند شدم و وضو گرفتم و به نماز ایستادم.

 فقط میتونم بگم

اون فرد 

اون کتاب

و اون خواب همه ش برام نشانه ای شد که در زندگی ام خیلی اثر گذار بود.

.

.

بگذریم

خیلی طولانی شد. 

ولی خواستم تجربه شخصیم رو ازین کتاب بگم .

با خوندن کتاب دیدگاهم به مرگ و دنیای بعد از اون تغییر کرد.

نمی خوام بگم این کتاب معجزه می کنه و با خوندنش ازین رو به اون رو میشه آدم ولی همین قدر که خوندن این مطالب باعث بشه یک بازنگری نسبت یه مرگ و قیامت و .. داشته باشیم کافیه.اصلا کاری ندارم که چقدر مطالب کتاب گویای واقعیت هست یا نه ولی همین که باعث بشه بریم بیشتر راجب این موضوعات سرچ کنیم به نظر من این کتاب رسالت خودش رو انجام داده .شاید کار اون فرد اون روز تو چت روم وسط اون همه شلوغی زندگی شخصی من یک تلنگر بود.

پ.ن.: اخیرا شنیدم ناشر کتاب رو ویرایش جدید کرده و کمی به مطالب اون اضافه کرده و نسخه رایگان اون رو پخش می کنه .

اینه که گفتم لینک دانلود فایلش رو اینجا بذارم که شماها هم استفاده کنید و اینم بشه تبلیغ سه دقیقه ای بنده :)

البته میدونم خیلیا این کتاب رو میشناسن و خوندن ولی برای اونایی که نخوندن توصیه میکنم بدون قضاوت حتما یکبار بخونید .

و اونایی که قبلا این کتاب رو خوندن هم توصیه می کنم این نسخه ویرایش شده رو هم داشته باشید .

دریافت

لینک دانلود کتاب سه دقیقه در قیامت .

  • мαѕoυмeн