تعریف من از بهشت جغرافیا بود،
مرز بود،
سبزه زار و دریا بود،
کلبه ی چوبی وسط جنگل بود،
باد ِ خنک وسط ِ گرمای مرداد.
اما بهشت نه مکان است، نه کافه های گران قیمت، نه ساندویچی های کثیف، نه هدیه های آنچنانی،
نه حتی سفر های راه دور.
بهشت موقعیت است,
که هر کدام از کوچکترین کار ها،
در کنار درست ترین آدم ها،
حکماً و عرفاً تعریف جامعی از بهشت است:)
#مهتاب_خلیف پور
انسان، آهسته آهسته عقب نشینی میکند.!!
هیچکس یکباره معتاد نمیشود
یکباره سقوط نمیکند
یکباره وا نمیدهد
یکباره خسته نمیشود، رنگ عوض نمیکند، تبدیل نمیشود و از دست نمیرود
قدم اول را، اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم، شک مکن که قدمهای بعدی را شتابان بر خواهیم داشت."
نادر_ابراهیمی
زندگی آنقدر هم که فکر می کردیم
طولانی نبود ، تا چشم بر هم زدیم
وارد دنیای جدیدی شدیم
عصری بظاهر مدرنیته !
تفکرات نو ، عقاید نو ،
و حتی دوست داشتن های نو ،
پا به پای علم طرز فکرِ
برخی از انسان ها هم پیشرفت کرد
و باورهایشان بروز شد ...
هر یک از این افراد نسبت به زندگی
تعریف خاص خودش را هم دارد
یکی روزی چند دل می شکند
یکی برای تنوع
چندین قربانی بجا می گذارد
و دیگری هم شاید پایبندِ احساسِ
کسی شده که خیانت
روزمرگی اش محسوب می شود ،
اینجا دیگر نمیتوان گفت
که عشق معمای پیچیده ایست
وقتی احساس آدمی به نوعی
کم ارزش ترین شکل غیر ممکن را
به خود گرفته است ،
باورم نمی شود این نفس کشیدن
که زندگی نام نهادن اش فقط !
جهنمیترین حالت ازجنسِتنهاییباشد
#رامین_جعفری