🌞خــــؤرشــــــیـــــدِ مــــــن 🌞

اتاقکِ ذهن خیالی ام
درباره بلاگ
🌞خــــؤرشــــــیـــــدِ مــــــن 🌞

حـــرفـــــایــــــ ڪـــــه
از دل💔 تـــــــراؤشــــ مــــی ڪنـــــد
تـــــــا از مــــــنـــــطــــق!

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
۱۰ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۵۳

حساب کرونا پاک است

 

حساب کرونا پاک است

کرونا به ظاهر اسم رمز جدایی و مرگ است. اما خوب که به آن بیاندیشی، اسم رمز زندگی و وحدت است. اسم رمز جدایی است وقتی به قول آن خواننده افغان یار از یار می‌ترسد، فروشنده از مشتری، رهگذر از رهگذران، فرزند از پدر و چه می‌گویم حتی فرد از دستان خود می‌ترسد. اما این همه پرهیز از دیگری و ترس، کودک ناخواسته‌ای در درون پنهان کرده است. 
این‌ها که امروز می‌ترسند و از هم فاصله می‌گیرند، تا همین چند ماه پیش، به هم لبخند ریاکارانه می‌زدند روی هم را می‌بوسیدند اما به هزار صورت خواسته یا ناخواسته از هم فاصله می‌گرفتند و حساب خود را از حساب دیگران متمایز می‌کردند. حراست از منافع فردی و تلاش برای افزون کردن آن، برادر را رویاروی خواهر قرار می‌داد و همسایه را پر از خشم نسبت به همسایه می‌کرد. شب و روز علیه هم حیله می‌کردیم و از کلاهی که سر دیگری گذاشته‌ایم مسرور بودیم. هویت‌هایی که در عرصه جامعه و سیاست ساخته می‌شد، پر بود از قابلیت‌های دشمن پروری. طرد و تحقیر می‌کردیم، جان یکدیگر را با خشم می‌گرفتیم و احساس پیروزی و سروری می‌کردیم. ویروس خودشیفتگی‌های فردی، جناحی، دینی، ملی و سیاسی، همه جا گیر شده بود. 
اگر معیار مرگ و میر ناشی از ویروس است، یک عقل منصف باید کارنامه ویروس کرونا را با کارنامه مرگ و میر ناشی از ویروس خودشیفتگی‌های اجتماعی، دینی و سیاسی ما آدمیان مقایسه کند. البته اگر به مرگ و میر اکتفا نکنیم، و طرد و تحقیر و نادیده گرفته‌شدگی را هم به حساب آوریم، حساب کرونا کاملاً پاک است.
با کرونا، از هم فاصله می‌گیریم حتی از دستانمان. اما در عین حال در وضعیتی پرتاب شده‌ایم که یک ویروس مرزها را از هم دریده است. از چین، به قم سفر می‌کند، عامی و روحانی را از هم نمی‌شناسد. فقیر و غنی را در هم می‌آمیزد، مردمان و حاکمان را یکسان هدف می‌گیرد، جهان سوم و جهان اول را در می‌نوردد. ابرقدرت و کشورهای فقیر و فرودست را کنار هم می‌نشاند. 
امروز تنها پزشکان سخن درخور توجه دارند. پزشک قطع نظر از این که مسلمان یا یهودی یا غربی یا شرقی است، مرجعیت یافته است. آن‌ها با زبانی سخن می‌گویند که از مرزهای هویت‌های ستیزنده و کور فراتر می‌رود. همه به پزشک نظر دارند، تلاش‌های عملی و پژوهشی‌شان آن‌ها را دنبال می‌کنند. پزشک سخن معتبر ایجاد می‌کند و سخنش سخن عموم بشری است. آن‌ها ایستاده‌اند، بیمار می‌شوند و از دنیا می‌روند، بی‌آن‌که قطره‌ای کینه در دل داشته باشند. 
دیگر امور بشری از وجوه تمایزگذارشان تهی شده‌اند: از دین، فقط خدا مانده که موضوع توکل و اتکاست، خدایی که خدای همگان است. از سیاست، فقط کارآمدی و تلاش موثر برای رفع آلام مردم باقی مانده است، از رابطه‌های انسانی، فقط ملاحظات ناظر به حراست از خود و دیگری برای بقاء جمعی. از هویت ملی، تلاش برای در امان نگاه داشتن بشریت از احتمال شر ناشی از آلودگی ما.
کرونا هر یک از ما را به زیر کشیده است. در بارگاه کرونا، بیشتر محتمل است ناقل بیماری و آلودگی باشیم تا حامل پیام نجات بخش برای بشریت. بیش‌تر باید بابت میزان تلفات و افراد مبتلا، خود را پاسخگوی بشریت بدانیم تا خورشیدی که همه باید به آن خیره بمانند. مبارزه با کرونا هم مثل جبهه‌های جنگ است اما در این میدان، تنها روان و جان و دانش و رفتاری پیش می‌رود که نگاهی جهانشمول داشته باشد. پر باشد از دوستی آدمیان با هر وضعیت و جایگاهی. 
برکت ناشی از آن نطفه‌ هنوز بارور نشده، جهان ما را بی‌معنا کرده است. کرونا منتظر زبان و نظامی از رفتار است که مبتنی است بر خواست خیرخواهانه عموم بشری. مردم این روزها نمی‌فهمند چرا هنوز هم فعالان دانشجویی مثل ضیاء نبوی بازداشت می‌شوند، چه وقت صدور حکم علیه فعالان آبان ماه است. با چشمانی گیج به تبلیغات پوچ تلویزیون نگاه می‌کنند که حاکی از کارآمدی نظام است. در همان حال ناباورانه به صفحاتی در اینترنت نگاه می‌کنند که تلاش دارند در میان این طوفان جهانی، اسنادی تازه از ناکارآمدی جمهوری اسلامی بر ملا کنند، بی بی سی و تلویزیون آمریکا را می‌نگرند و نمی‌فهمند مقصودشان از تکرار سوگیری‌های تبلیغاتی این بار به نام کرونا چیست. کرونا، روان مردم و جامعه را به سویی دیگر برده است. سویی مبارک که نباید آن را فرونهاد. 
ما آدم‌ها، وقتی در سلامتی به سر می‌بریم و کم و بیش روانمان آسوده است امکان‌های زندگی را بر سر هم می‌کوبیم. هر روز با  بهانه‌ای به هم هجوم می‌بریم. اما ترس از مرگ، پیامبری است که گویا از جهانی دیگر خبر می‌آورد، فریاد می‌زند کافی است. همه فرصت‌های تداوم زندگی را آن‌قدر بر سر هم کوبیدید که دیگر چیزی از آن باقی نمانده است. اینک قراردادی تازه منعقد کنید و زندگی تازه‌ای را رقم بزنید. مرگ این چنین منجی زندگی می‌شود. 

 

#دکتر_جواد_غلام‌رضا‌کاشی. 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی